کد خبر :
151
انتشار :
22 - دی - 1401
به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) و روز مادر/ دل نوشته ای از شاعر و منتقد ادبی، نرگس جم رتبه
گریزی بر روز زن
نویسنده: نرگس جم رتبه
من زنم زنی در قرن بیست و یک.
زنی که هنوز در سرزمینی که مردانش ادعای دموکراسی و آزادی خواهی با پروپاگاندای سیاسی دارند، تکلیفش با آزادی های فردی و اجتماعی اش مبهم است .زنی که برای گیسوانش، با قانون آتش به اختیار عمل میکنند. زنی که حتی با خنده هایش هم قربانی آماج قضاوت های بی پایه و اساس انسان های ظاهر بین می شود.
آیا میشود به بهانه ی خیرخواهی و تجدد خواهی مذهبی و سلیقه ای ارزشمندی وجود زن را زیر پا گذاشت؟
آیا میشود با حرمت شکنی های پر تکرار اورا مجبور کرد طبق قانون و عرف جامعه زندگی کند؟
زنی که دامن پر بهای زیبایی و پاکی اش را در
عبایی از ترس از قوانین سلیقه ای و کوچه بازاری و ذهن های هرزه و ناآگاه پیچیده که
شاید قضاوتی سهوی و جعلی دیوار بلند کوته
فکری و خشت خام شالوده ی ظاهر بینی ها قلبش را
جانش را
و هیبت زنانگی اش
را زیر
سؤال ببرد.
امروز جهانی دگرگون از شعار زن زندگی و
آزادی هست آیا شعاری بی اساس و به دور از قانون اساسی هست ؟
آیا تغییر این شعار در رسانه ها با شعار زن زندگی آگاهی ،تاثیری در ذهنیات افرادی که راه خودشان را انتخاب کرده اند دارد؟
گرچه این شعار هم زیبنده ی مقام شامخ زن هست. ولی....
آیا این گوهر گرانبهای هسته ی خانواده که آغوش گرمش صفای دل و جان انسان ها و صیقل دهنده ی هر نفسی و دمی است میتواند در حجم هجمه ها و بی مبالاتی عده ای ک خود را خیر خواه زن میدانند زندگی کند؟
آنها چه تصوری از این شعار مطنطن و وزین دارند که اینچنین از تکرارش یا بیانش ابا دارند؟ مگر در ذهن خودشان چه معنایی جز تنفروشی و عریانی و هرزگی ،به آن داده اند؟
بله زن ،زندگی ،اگاهی وقتی زیبنده ی مقام زن است که آزادی های خدادادی و اولیه او خدشه دار نشود. مگر نه میخواهید که با بهترین ها در قامت مادر، همسر و خواهر در کنارتان افاضه ی باران آرامش و امنیت باشند؟ پس روحش را آزاد کنید و برای آزادی های قانونی اش نسخه و تبصره ی ساختگی نپیچید!
من زنم. قامت بلند احساساتم در هاله ای از تنگ نظری و قیاس های ناهمگون از خدا بی خبری ،لرزان است.
تصور هر انسانی از این شعار بر اساس ذهنیت و تصور و میزان شعور و خرد شخصی است و تو زمانی برای زن شگفت انگیز خواهی بود که لبخند بی واهمه و عاشقانه را بر لب هایش بکاری تا او هم جانانه به زندگی سلام کند.
آری! من زنم با قلبی به درازنای ارکیده ی سرمست و زیبا و با ریشه ای به سترگی
اندیشه ی زلال انسانیت و بالندگی. نیازی
نیست به ریشه ام تیشه ی قساوت بزنید،
رگبرگ هایم هم نشانه بگیرید خواهم شکست.
از عصر جاهلیت نماد نکبت و شرمساری و اینک هم از اندیشه های قرون وسطایی الهام گرفته از تعصب و دگماتیسم، رنج میکشم.
من زنم کنار تو ، جلای روح و روان تو ،منبع و منشا مهر و محبت بی کرانه. همان زنی که طلایه دار اسلامش با بوسه بر دستان دخترش شکوه زنانگی مرا و ارزشمندی وجودم را به گیتی ثابت کرد
(ای دختر شرقی غمگین) . لبخند بزن شک ندارم خدا وقتی قامت زیبای حوا را در کنار حضرت ادم خلق کرد به خودش تبارک الله و احس الخالقین گفت.
خدایا گیسوی من، این براده های مغناطیسی و ظاهراً محرک گناه جنس مقابل ،کاش بگیری از جنس و ظرافت زنانه ام، اما آزادی مرا به روحم ببخشی. نه آن آزادی که امروزه به اسم عریانی برایت معنا کرده اند.
نه آن آزادی که تنها برای تنت دوخته اند
نه آن آزادی که هرزگی و تن فروشی و ابتذال نامش نهاده اند!
نه آن آزادی که در متن و حاشیه ی افکار خاموش و مقلد گفتاری برای روانت ترجمه کرده اند!
آن آزادی که خودت را باور داشته باشی!
آن آزادی که روحت را برقصانی و در اندیشه ی زلال انسانیت و دانایی متبلور باشی.
آن آزادی که با آگاهی کودکت را بنوازی و برایش لالایی آرامش بخوانی و در قلبت برای استقلال وجودی ات گیتاری روح نواز بدمانی.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط پایگاه خبری نگین جم در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
پاسخ به :